در آمدي بر باب بيست و يكم تحفه‌ی حكيم مؤمن « رساين حكماي هند »

برزو قادري

 مقدمه

ذهن باز ، متعقل و خلاّق نياكانِ ما در طي هزاران سال ، دستاوردهايي والا در عرصه ي علوم و فنون و هنرها بر جاي گذاشته است . ايرانيان با مطالعه و تحقيق در محصول فكر و انديشه ي اقوام مختلف و مشاهده ي نتايج تجربي آراء آنها بر نفس و تن به پيرايش سره از ناسره و گردآوري بهترين دستاوردهاي آنها در كنار تحقيق ، تفكر و تجربيات سنّت خود پرداخته بودند . عليرغم شناختي كه تمامي محققين در تأثير آراء يونانيان بر ساحت حكمت و طب ايراني دارند ولي به نظر مي رسد سابقه ي تبادل آراء حكيمان و طبيبان هندي با فرهنگ ما براي برخي ناشناخته باقي مانده است . لذا در اين مجال اشاراتي مختصر به اين موضوع خالي از فايده نخواهد بود .

از اولين تلاشهاي جوامع بشري مي توان به حفظ تندرستي و سلامت جسم و ذهن اشاره كرد . دام پروري و توسعه ي پرورش حيوانات اهلي آنها را به مطالعه ي دامپزشكي و گسترش نزاع ها و جنگ ها ، مهارت آنها را در جراحي و آناتومي گسترش داد .

ظاهراً در ايران باستان پزشكان به سه گروه گياه پزشكان ، جراحان و روان پزشكان كه با آموزش ادعيه ي و اوراد مقّدس و پند و اندرز به درمانگري مي پرداختند طبقه بندي مي شدند . و به نظر مي رسد اين سنّت كهن درمانگري ميان آرياييان تا حدّي مشترك بوده است . اهميّت جراحي و ذكر اوراد در پزشكي هند باستان امروزه بر همه ي محققين آشكار است . (1) گذشته از آن در متون كهن هندي به صراحت به دوستي و رابطه ي ميان ايرانيان و هنديها اشاره شده است . (2)

بعدها كه دانشگاه گندي شاپور در ايران تأسيس شد و به عنوان قطب علمي و بويژه پزشكي آن روزگار درآمد و در اوج شكوفايي خود كه برزويه طبيب به عنوان رياست دانشكده پزشكي آن منصوب شد ، شاهد تلاش پي گيري از سوي آن حكيمان در گردآوري دانش درمانگري هنديان هستيم . تا حدّي كه برزويه طبيب خود در رأس هيئتي از پزشكان ايراني به هندوستان سفر كرد و به جمع آوري كتاب ها و نسخه هاي طبيبان هندي پرداخته بود . (3 ) فردوسي نيز به اين موضوع در شاهنامه اشاره كرده است :

 

پزشك سراينده برزوي بود                      به پيري رسيده سخنگوي بود

چنان بد كه روزي به هنگام بار                 بيامد بر نامور شهريار

چنين گفت اي شاه دانش پذير                   پژوهنده ي دانش و ياد گير

من امروز در دفتر هندوان                       همي بنگريدم ، روشن روان

نبشته چنين بود كه در كوه هند                 گياهي است رخشان چه رويد پرند

چو بر مرده بپراكني بي گمان                   سخنگوي گردد هم اندر زمان

چه برزوي بنهاد سر سوي كوه                برفتند با او پزشكان گروه

گياهي ز خشك و ز تر برگزيد                  ز پژمرده و هر چه رخشنده بود

…..

پس از حاكميت اسلام بر سرزمين ايرانيان ، گذشته از برخي انديشمندان و محققين چون ايرانشهري يا بيروني كه به معرفي آراء هندو پرداخته اند اصولاً در دوران نهضت ترجمه در كنار آثار ترجمه شده از منابع يوناني ، بنابر تأكيد ابن نديم در الفهرست آثار متعددي از زبان هندي و سانسكريت نيز به زبان عربي ترجمه و به قلمرو فكر و فرهنگ اسلامي تزريق شده است . (4) كه در آن ميان البته تلاشهاي بيروني بي نظير است . در ميان حدود 125 اثر بيروني دهها اثر او به ترجمه ي فلسفه ، عرفان ، رياضيات ، نجوم و پزشكي هند تخصيص يافته است . (5)

در هر حال پس از اشاره ايي گذرا به سابقه ي مطالعه و بررسي حكمت و طب هندي توسط انديشمندان ايراني و مسلمان ، در اين مقاله ، تلاشِ من آشنايي ، علاقه مندان به مطالعه ي آثار دست اول طب سنتّي به يكي از فصول كتاب تحفه المؤمنين است . باب بيست و يكم از اين كتاب تحت عنوان : « در بيان بعضي از رساين حكماي هندي » معرفي شده است و به يكي از مهمترين شاخه هاي طب معنوي هند اشاره دارد ، كه ممكن است در ذهن برخي علاقه مندان مضموني گنگ و ناشناخته بحساب آيد .

 

 

 

رساين يعني چه ؟

 

حكيم مؤمن تنكابني خود بدرستي در تعريف رساين چنين گفته است : « به اصطلاح هنود ، رساين به معني كيمياي بدن است و آن مخصوص است به ادويه و تراكيبي كه باعث حفظ صحّت و طول عمر و تقويت قوا و اعضاي رئيسه باشد . »

راسايانا (Rasayana) كه معّرب آن رساين خوانده شود يكي از هشت شاخه ي اصلي در طب سنتي هند است . اين هشت شاخه عبارتند از : 1 ) پزشكي عمومي (Kaya Chikitsa) 2 ) جراحي (Shalya Tantra)  3 ) گوش و حلق و بيني (Shalakhya Tantra) 4 ) زنان و نوزادان (Kaumarabhritya)  5 ) سم شناسي (Agada Tantra)  6 ) روان شناسي (Bhuta Vidya)   7 ) تقويت قواي جنسي و باروري (Vaji Karama)  و سرانجام

8 ) تجديد قواي جواني يا همان رساين . به اين ترتيب اهميت بحث راسايانا در طب هندي آشكار مي شود . زيرا اين شاخه هم عرض جراحي و پزشكي عمومي ، يك تخصص مستقل در دنياي درمانگري كهن بشمار مي آمده است . هنديها به تأليف آثار مستقلي در اين رشته پرداخته اند هر چند بيشترِ دانش آنها در اين زمينه ، سينه به سينه نقل و انتقال يافته است . در هر حال پزشكان بزرگي چون وريندا (Vrinda) و چاكراپاني (Chakrapani) به نگارش رساله هايي در اين موضوع همّت گماشته اند كه برخي از آنها نيز به يادگار تاكنون باقيست . و البته اشاره به بحث رساين در كتابهاي اصلي طب هندي نيز چون چاراكا سامهيتا (Charaka Samhita) داراي فصول مستقلي است .

و امّا معناي لغوي واژه ي راسايانا (Rasa + ayana) يعني آنچه مايه ي تقويت و توسعه ي راسا ست . راسا از اصطلاحات فنّي و خاص طب سنتّي هند است و در لغت ، جوهره و ذاتِ چيزي را مي گويند و اصطلاحاً به اولين داتو (Dhatu) يا بافت حياتي اطلاق مي شود . براي فهم اين موضوع مقدمتاً بايد اشاره كنم در طب هندي گذشته از بررسي و تحليل بافت هاي مختلف عضلاني و تحليل ساير بافت هاي بدني ، موضوعي مستقل طرح مي شود به عنوان هفت بافتِ حاميِ حيات يا ساپتا داتو (Sapta Dhatu) ظاهراً در انديشه ي هندوان تكميل هر مرتبه از حيات منوط بر تكامل حيات در هفت مرتبت است و اين مسئله را در نظام درمانگري خود نيز طرح كرده اند و اين بافت ها در تن آدمي به ترتيب عبارتند از : 1 ) راسا (Rasa) كه معادل شيره ي مواد غذايي و پلاسماي خون است .  2 ) راكتا (Rakta)  خون  3 ) مامسا (Mamsa) ماهيچه و عضله

4 ) مدا  (Meda)  چربي  5 )  آستي  (Asthi)  استخوان  6 )  ماجّا  (Majja)  مغز استخوان و اعصاب  7 ) شوكرا  (Shukra)  اسپرم يا تخمك .

از آنجا كه پرورش و توليد هر داتو  منوط بر عملكرد داتوي قبل از خود است ، بنابر اين اگر اختلال در يك داتو شكل گيرد ، داتوهاي بعدي نيز تحت تأثير قرار گرفته و آسيب مي پذيرند . به اين ترتيب اهميت اولين داتو آشكار مي شود . زيرا شرايط شكل گيري و تعادل آن تأثيري شفابخش روي ساير بافت ها خواهد گذاشت . ظاهراً تركيبات راسايانا قادر است اولين بافت را به طور متعادلي تقويت كند تا رشد ساير بافت ها بطور كامل و ايده آلي پيش رود و بازسازي سلولي در بافت هاي مذكور به نحو احسن انجام شود . به اين ترتيب يك راساياناي مناسب بر روي تمامي هفت بافت تأثير روشني خواهد گذاشت و به اين دليل تأثير اين تركيبات را ناظر بر تمامي بافت ها بيان كرده اند .

در چند دهه ي اخير كه مطالعات پيرامون ابعاد مختلف طب مكمل شايع شده است ، مجالي براي تحقيقات گوناگون در ابعاد مختلف طب هندي شامل بحث رساين نيز پيش آمده است . اين تحقيقات كه متمركز بر مطالعه ي عموماً چند نسخه ي كهن راساياناست ، راساياناها را مكمل هاي غذايي كه هضم نسبتاً ساده اي داشته و به عنوان رفتگرهايي قوي عليه راديكال هاي آزاد معرفي مي كنند . تأثير اين مكمل هاي غذايي بر تقويت سيستم ايمني و ترميم بهينه ي بافت ها مورد تأكيد قرار گرفته است .

 

سابقه ي بحث رساين

 

همانطور كه اشاره شد بحث رساين در پزشكي هندي سابقه اي بس طولاني دارد . و در اولين متون بجاي مانده از اين سنّت درمانگري ، ذكر رساين و تركيبات و اهميت آن مطرح بوده است . احتمالاً بحث ” سوما ” (Soma) و يا همان ” هوم ” افسانه اي در فرهنگ اوستايي مي تواند اشاره اي بر اهميت و جايگاه اين تركيبات پيچيده ي دارويي در فرهنگ آرياييان باستان داشته باشد .

امّا تا جايي كه اينجانب تحقيق و بررسي كرده ام ، اولين باري كه بحث رساين در فرهنگ و تمدن اسلامي طرح شده است ، در آثار ابوريحان بيروني است . بيروني به علت دانستن زبان مقدس هندوان ( سانسكريت ) و مطالعه ي آثار آنها و معاشرت با راهبان و دانشمندان هندي ، به درك والايي از علوم و فنون هنديها دست يافته بود و ظاهراً شناختي كاربردي و عملي از تهيه و استفاده از راساياناها نيز داشته است .

بيروني در ترجمه و شرح گونه اي كه بر رساله ي پاتانجل هندي موسوم به رساله  “در رهايي از قيد تن” نگاشته است اشاره مي كند در پنج گام فرد مي تواند عبادتي راستين انجام دهد تا قلبش طاهر و اعمالش كامل شوند و آنها عبارتند از : 1 ) عمل خير فراوان كردن  2 )  عبادت بي وقفه ي حق را انجام دادن  3 )  تناول رساين  4 )  كنترل حواس

5 ) جمع قوا از محسوسات خارجي . (6)

ظاهراً تناول رساين حتّي براي راهبان هندي فريضه اي مهم بحساب مي آمده است زيرا عبادات فراوان جسم آنها را خسته و فرسوده مي ساخته و از عبادت باز مي داشته است و آنچه امكان تداوم رياضات و عبادات را ميسر مي ساخته و تن و جسم آنها را قوّتي تام مي بخشيده ، استفاده از همين تركيبات خاص دارويي بوده است .

 

اقاليم هفتگانه

 

نكته ي جالبي كه حكيم مؤمن در همان آغاز باب طرح مي كند ، به اين مضمون اختصاص دارد كه برخي تركيبات هندي ها براي ايرانيان كارامد و داراي تأثيراتي كه آنها عنوان مي كنند ، نيست .

« اكثر تراكيب و تدابير ايشان در امزجه سكان اقليم ثالث ، رابع و خامس موافقتي ندارد … و طريق يونانيان به سبب تناسب ، مناط اعتبار گشته است . »

در واقع حكيم مؤمن به مسئله اي نجومي اشاره مي كند و آن تقسيم بندي هفتگانه ي خشكي ها يا به اصطلاح « رُبع مسكون » است .

طبق اين نگرش هر اقليم از مشرق تا مغرب ، موازي خط استواء و مطابق تفاضلِ نيم ساعتيِ بلندترين روز تابستان در ميان دو اقليم پهلوي هم ، گسترده شده است . چون بلندترين روز در اقليم چهارم 5 / 14 ساعت باشد پس در اقليم نخستين 13 ساعت و در اقليم هفتم 16 ساعت خواهد بود .

ابونصر حسن بن علي قمي در كتاب ” المدخل ” توضيحات مبسوطي در اين رابطه عنوان كرده است . بنابر اين كتاب منظور از اقليم سوم آنجاست كه عرض استوا 22 : 30 بوده و بلندترين روز در آنجا 14 ساعت است . به ترتيب در اقليم چهارم عرض از خط استوا 15 : 36 بوده و طول بلندترين روز 5 / 14 ساعت است و سرانجام در اقليم پنجم عرض استوا 20 : 41 بوده و طول بلندترين روز 15 ساعت خواهد بود . (7)

بنابر چنين نگرشي سرزمين پهناور هندوستان در هيچكدام از اقاليم سوم ، چهارم و پنجم قرار نمي گيرد . در حاليكه ايران و يونان در همين اقاليم گسترده شده اند . قدما معتقد بودند گياهان دارويي كه در هر اقليم رشد و پرورش مي يابد ، والاترين تأثيرات را براي ساكنين همان اقليم خواهد داشت . پس اگر ما به تركيبات ويژه اي بر پايه ي گياهان خاص يك اقليم برسيم كه بر ساكنين آن منطقه تأثيراتي فوق العاده دارد ممكن است بر ساكنين اقليمي ديگر تأثيراتي كمتر يا اصولاً كمي متفاوت بوجود آورد .

 

*                 *                 *

 

در هر حال حكيم پس از اين اشارات به معرفي برخي رساين پرداخته است و برخي از آنها را كه خطرناك تشخيص داده است مثل ماها راسايانا (Maha Rasayana) اصولاً به اشاره هم شرحي نمي دهد و البته به نظر مي رسد برخي اصطلاحات را نيز به اشتباه به كار برده اند بر فرض اصطلاح تري فِلا  (Triphala) كه به عنوان يك رساين معرفي شده است ، يك راسايانا بحساب نمي آيد بلكه در طب هندي تركيب سه گياه خاص به نامهاي هاري تاكي (Haritaki) ، آمالاكي (Amalaki) و بي بي تاكي (Bibhitaki) است كه معمولاً براي يبوست مزمن و گاز روده ها تجويز مي شود و نسخه اي كه حكيم مؤمن تحت اين نام عنوان مي كند چيزي ديگر است .

نكته ي ديگر كه در اين باب به نظر جالب مي رسد آنكه روش حكيم در طول اين كتاب آن است كه هر نسخه اي كه خود تجربه كرده و اثرات مفيد ديده است صراحتاً مورد اشاره قرار مي دهد ولي هيچكدام از نسخه هاي اين باب را با ذكر ” مجرّب است ” عنوان نكرده است و شايد اين امر بر باور زيادِ او به بحث اقاليم مربوط شود .

در پايان تأكيد به اين نكته كه آماده سازي تركيبات راسايانا بنابر سنّت طب هندي داراي ظرافت هاي بسياري است ، ضروري مي باشد . بويژه كرونوبيولوژي (Chronobiology) گياهان و شرايط حيواناتي كه از شير و روغن آنها استفاده مي شود، بحثي مفصل دارد و اشارات حكيم عاليقدر در كتاب تحفه المؤمنين در نحوه ي آماده سازي رساين بايد به عنوان اشاره اي تلقي شود و نه مسيري روشن براي آماده سازي اين تركيبات كه در آنصورت ( تلاش براي ساختن آنها ) ابهاماتي فراوان پيش روي ما قرار دارد .

 

 

پي نوشت و منابع  :

 

( 1 ) رجوع شود به

1 . برزو قادري ، تغذيه طبيعي و تندرستي در آيور ودا ، نشر مثلث 1387 ـ ( بخش اول )

همچنين آثار زير در اين موضوع ، اطلاعات وسيع و احياناً كاربردي در اختيار شما خواهد گذاشت :

2 . Dr.David Frawley , Ayurveda & The Mind , Lotus Press 1997 .

3 . Dr . David Frawley , Yoga & Ayurveda , Lotus Press 1999 .

4 . Sushruta , Sushruta Samhita , Chowkhamba Sanskrit Series , 1981 .

( 2 ) در كتاب مانو سامهيتا (Manu Samhita) بخش پنجم ، فرازهاي 45 ـ 43 به اقوام متعددي كه آرياييان هند با آنان مراوده داشته اند ، اشاره شده كه قوم پاهلاوا (Pahlava) يا پهلويون و ايرانيان نيز از آن شمار هستند .

 

( 3 ) رجوع شود به

1 . مهربان شهرويني ، دانشگاه گندي شاپور در گهواره تاريخ ، پورشاد 1381 .

2 . ناصر تكميل همايون ، دانشگاه گندي شاپور ، دفتر پژوهشهاي فرهنگي 1384 .

3 . جورج سارتون ، تاريخ علم ، ترجمه احمد آرام ، اميركبير 1357 .

 

( 4 ) ابن نديم ، الفهرست ، ترجمه و تصحيح محمد رضا تجدد ، انتشارات اميركبير 1366 .

 

( 5 ) بمنظور بررسي آثار بيروني و نقش او در معرفي آراء هنديان به مسلمانان رجوع كنيد به :

1 . پرويز اذكايي ، ابوريحان بيروني . طرح نو 1374 .

2 . ذبيح اله صفا ، احوال و آثار بيروني ، اداره كل نگارش وزارت فرهنگ و هنر 1352

3 . غلامحسين مصاحب ، ابوريحان بيروني ، دانشگاه ملي ايران 1346 .

4 . ابوالقاسم قرباني ، بيروني نامه ، انجمن آثار ملي 1353 .

 

 

 

( 6 ) رجوع شود به

ابوريحان بيروني ، پاتانجلي ، بر پايه طبع هلموت ريتر و به تصحيح صدوقي سها .

پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي ، 1379 . ( قطعه ي چهارم )

 

( 7 ) به عنوان نمونه اي از نگرش قدما در باب اقاليم هفتگانه مي توانيد به آثار ذيل رجوع كنيد :

ـ ابوريحان بيروني ، التفهيم لاوائل صناعه التنجيم ، با تصحيح علامه جلال الديم همايي انجمن آثار ملي 1351 ( از صفحه ي 188 )

ـ ابونصر حسن قمي ، المدخل الي علم احكام النجوم ، با تصحيح جليل اخوان زنجاني ، دفتر نشر ميراث مكتوب 1375 ( از صفحه 25 )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *